ما دو تا...
عاشقانه

سلام
این وبلاگ متعلق به همه ی عاشقاست و هر کی میتونه تو این وبلاگ سهمی داشته باشه به طوریکه میتونه هر خاطره خوب و بدی که با عشقش داشته رو برام توی نظرات بفرسته بعدا من همونو به اسم خودش و عشقش(البته با اجازه خودش) ثبت می کنم تا همه بخونن و از خاطرش استفاده کنند.

نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط ایلیا |



روز اول اشنایی وقنی که دیدمش بهش گفتم دوستت دارم اون گفت من هم همین طور اما اون یکی دیگه رو دوست



داشت



دیگه دیوونه شدم اون بی معرفت واسه همیشه رفت دیگه به خودم گفتم هیچ چیزی بد تر از عشق وعاشقی







نیست خدای من چه روزی بود واقعاشکست عشقی خورده بودم دیگه از زندگی سیر شدم اما یکی دیگه رو پیدا کردم







اون واقعا منو دوست داشت ومن بهش میگم زندگیمو مدیونتم تو زندگیمو بهم بخشیدی اون همیشه به من میگه







عاشقتم من هم عاشقشم حتی جونمو واسش فدا میکنم واقعا عشق اولم خیلی بی معرفت بود f میخوام بگم در کنارت ارومم

نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط ایلیا |

تا فهمیدی دوستت دارم دلم برات بازیچه شد

خواستم که نفرینت کنم اما دلم راضی نشد

طفلی دلم نمی دونست می خوای که اونو بشکنی

زیاده حرفای دلم خودت نخواستی بشنوی

چرا نخواستی بشنوی هق هق شبونم رو

چرا خواستی بشکنی منو دلو غرورم رو

چی رو می خواستی ببینی اینکه دارم داغون میشم

من که گفته بودم بمون واسه شب هات بارون میشم

پس چرا رفتی از پیشم ،خیلی ساده

این نبود حق من که تو بازی کنی با این دل خسته و پر درد من

جواب این همه اشک رو بگو چه جور می خوای بدی

فکر نمی کردم یه روز منو تنها بذاری بری...

یادت میاد منو تو آتیشه عشقت میسوزوندی 

منو با طعنه و حرفات جلو همه می کوبوندی

قلب مهربونه منو چه ساده زدی شکوندی

دیدی آخرشم رفتی اینجا گذاشتی و نموندی

نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط ایلیا |
نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط ایلیا |

نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط ایلیا |

روزاول آشنایی منوعلیرضا بارونی بودتو اون روزعلیرضابرای اولین بار بهم گفت که دوسم داره من خیلی خجالت کشیدم زیربارون تواون هوای سردوایساده بودجولوم بهم گفتش که یاباهام دوست شواگردوست نداری من برات آرزوی خوشبختی میکنم منم یکم فکرکردم بعدش قبول کردم خواستم برم خونمون گفت بیابرسونمت امامن نتونستم سوارموتورش بشم خیلی اسرارکرد اماقبول نکردم خیلی دوست دارم فقط یه بار دیگه فقط یه باردیگه علیرضای خودموببینم

نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط ایلیا |

سلام دوباره..ممونم که اومدین حرف هایی دلم بشنوینن ممنونم

فقط یه ارزوی تو این دنیا دارم

که خدایااااااااااااااااااااااااااااااا

خدا تمومه عاشق ها رو به معشوقشون برسون

نذار هیش دلی تنهایی رو بکشه

نذار یکی نارحت بشه

خدا نذار هیش دلی بی بهانه خورد بشه

خدا دلم من شکستم من تجربه اش کردم بد دردیه خدایااااااا

نذار ادم ها بی همدم بمون

اخ

میدونین تا امروز فک میکردم خوش بخترین ادم ه دنیام..خیلی غرور

داشتم که من عاشقم

عشقم هم عاشقه منه..اما حیف اینطوری نبود من بودم بازیچه

http://www.lily.majnon.loxblog.com/

 

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط ایلیا |

بچه ها من قبل از اشنایی با فاطمه شراب مشروب خیلی میخوردم

یعنی یه جورایی خیلی حال میداد

با رفقا

وقتی پیاله شراب میبردی بالای سرت میگفتی به سلامتی ...

خیلی برامون مهم بود

همیشه اول به سلامتی  درخته انگور میخوردیم

چون یه جورایی مدیونش بودیم

خلاصه به ترتیب بالا میرفتیم

وقتی با فاطمه اشنا شدم بهش گفتم که مشروب میخورم

ازم پرسید که وقتی میخوری حالت چه جوریه

چه حالی داری؟

من هم بهش میگفتم بعدش بهم گفت نخور

گفتم چرا ؟

گفت اخه ضرر داره با اون چیزای که تو هم میگی دیگه اصلا نباید بخوری

تازه خودشم هم حرامه  نباید بخوری

ازش پرسیدم تو هم دوس داری بخوری

اولش جوابی نداد

بعدش بهش گفتم یه شرطی داره نخورم

گفتم مگه تو نمیگی حرامه خوب حرامه

ظرطم اینه که وقتی ازدواج کردیم شب اولمون من به عشقه تو ..تو به

عشقه من میخوری؟

اون وقت چون ما به خاطره عشقه همدیگرمون خوردیم نه حرامه نه چیزی دیگه

تازه خودش هم خیلی حالمیده

باهم قرار شد وقتی ازدواج کردیم شراب بخوریم به سلامتی خودمونو

 و به سلامتی تمومه عاشقا

اما حیف

که نتونستیم

حیف

که روزگارم بر خلاف ارزوهاییم گذشت

حیف

..اما امید وارم اگه یه روزی با عشقتون شراب خوردین اولین پیک رو بزنید

به سلامتی کسی که یکی رو دوس داره 

اما حیف ماله اون نیس

دوم هم به سلامتی خودتون

سومد هم به سلامتی درخته انگور

 

نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط ایلیا |

قشنگ بود....





خودت بگو بیمعرفت

کی عهدو پیمونو شکست

کی بود که با بی مهریاش

بال و پر عشق رو شکست

قسم به شبهای سیاه

قسم به آسمون و ماه

قسم به عاشقی که شب

درداشو میگفته به چاه

قسم به عشق واقعی

به نسترن به رازقی

دنیا فریبه آدماست

توقف مسافراست

نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط ایلیا |

*نمی دونم به چه جرمی پر و بالم و شکستن*

*رو به من که نا امید م همه ی در را رو بستن*

*نمی دونم به چه جرمی باید از عشق تو رد شم*

*وقتی میشه عاشقت بود واسه چی این همه بد شم*

*روی تقویم خیالم همیشه عشق تو کم بود*

*تو رو از دلم گرفتن اینم از بخت بدم بود*

*همه دست روزگاره اگه حال و روز م اینه*

*می خوام عاشقت بمونم آخه دل خوشی ام همین ه*

*دارم از نفس می افتم تو هوای تلخ حسرت*

*انگار ی دیگه حضور م واسه تو نداره حرمت*

نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط ایلیا |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.